کیارشکیارش، تا این لحظه: 16 سال و 2 ماه و 22 روز سن داره

روزهای خوب کودکی

چرا مادرمان را دوست داریم؟

چون ما را با درد به دنيا می‌آورد و بلافاصله با لبخند می‌پذیرد چون شیرشیشه را قبل از اينكه توی حلق ما بريزند ، پشت دستشان می‌ریزند چون وقتی تب می‌کنیم، آن‌ها هم عرق می‌ریزند چون وقتي تازه ساعت يازده شب يادمان مي افتد كه فلان كار را كه بايد فردا در مدرسه تحويل دهيم يادمان رفته،بعد از يك تشر خودش هم پابه پايمان زحمت مي كشد كه همان نصف شبي تمامش كنيم چون وسط سریال‌های ملودرام گریه می‌کند چون بعد از گرفتن هدیه روز مادر، تمام فکر و ذکرش این است که مبادا فروشندگان بی انصاف سر طفل معصومش را کلاه گذاشته باشند چون شبهای امتحان و کنکور پابه ‌پای ما کم می‌خوابد اما کس...
28 مهر 1390

کیارش و نقش جدید

امروز هم که از اداره اومدم خونه و رفتم کیارش رو از خونه مامانم آوردم بازم وقتی خواستیم بریم خونه مون تو حیاط طبقه پایین طاها رو دید و رفت اونجا وبازم شیطونی و بقیه ماجرا.تازگی ها هم که یاد گرفته یه پلاستیک پر از اسباب بازی می کنه و هر جا می خوایم بریم باید این پلاستیک رو با خودمون ببریم حالا هر جایی بریم مهم نیست ولی از طبقه بالا به پایین وبالعکس دیگه این پلاستیک رو بردن و آوردن نمی دونم چه معنی می ده. شخصیت های جدیدی که کیارش و طاها برای خودشون ساختن : سونیک شخصیت اصلی بازی سونیک سگا که طاها نقش اونو بازی می کنه   ناگلس هم دوست سونیک هست که کیارش نقش اونو بازی می کنه   ما هم باید دائم با نقش های مختلفی ک...
28 مهر 1390

کیارش و قله کوه

روزجمعه کیارش رو بردیم باغ وحش و بعد هم رفتیم بالای کوه .تموم راه رو با ماشین رفتیم یه کمی هم که پیاده روی داشت آقا کیارش رفت بغل بابایی و بابایی اونو رسوتد تا قله کوه. اینم عکس کیارش بر قله کوه   ...
21 مهر 1390

چرا میگن بچه ننه نمی گن بچه بابا ؟

    مامان - بعله ؟ - من می خوام به دنیا بیام ... - باشه . - مامان - بعله ؟ - من شیر می خوام - باشه - مامان - بعله ؟ - من جیش دارم - خب - مامان - بعله ؟ - من سوپ خرچنگ می خوام - چشم - مامان - بعله ؟ - من ازون لباس خلبانیا می خوام - باشه - مامان - بعله؟ - من بوس می خوام - قربونت بشم - مامان - جونم ؟ - من شوكولات آناناسی می خوام - باشه - مامان - بعله ؟ - من دوست می خوام . . بقیه در ادامه مطلب حتما بخونید.......     - خب - مامان - بعله ؟ - من یه خط موبایل می خوام با گوشی سونی - چشم ...
14 مهر 1390

كيارش و ني ني

كيارش خيلي به بازي كردن علاقه داره و دوست داره به صورت دائم پيش طاها پسر عمه اش باشه وبا اون بازي كنه .براي همين علاقه كيارش به همبازي عمه كيارش به من پيشنهاد داد كه يه ني ني ديگه به دنيا بيارم تا كيارش سرگرم بشه.وقتي عمه اش از كيارش در اين مورد سوال كردوگفت دوست داري مامان يه ني ني بياره كيارش گفت :ني ني كوچولو خيلي كوچيكه نمي تونه با من بازي كنه. قربون پسرم برم با اين استدلال هايي كه داره .  ...
13 مهر 1390

یادش به خیر.......

بازم پاییز اومد .پاییز برای ما فصل خاطره های زیبا و رنگارنگی است که سالهای پیش خیلی ساده اونا رو از دست دادیم.یادش به خیر روزهای اول مدرسه .بوی پاییز....بوی کتابهای نو.....لباسهای نو که با کلی ذوق و شوق اونا رو می خریدیم و دائم می پوشیدیم.الان 22 سال از روزی که اولین بار وارد مدرسه شدم گذشته.چقدر زود گذشت.اولین روز مدرسه کلاس اول که بودم به مامانم گفتم با من نیای مدرسه من خودم باید برم ومن رفتم و مامانم که پشت سر من یواشکی اومده بود.یادش به خیر.....آخرین سالهای جنگ بود . چقدر آرزو داشتم برم مدرسه وقتی داداش بزرگم می رفت چقدر حسرت می خوردم حالا نوبت من شده بود انگار بزرگ شده بودم.آرزوهایمان چقدر ساده بود. یادش به خیر .دفتر مشق و مداد...
11 مهر 1390
1